انجمن علمی مدیریت فناوری و نوآوری ایران با همکاری موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی
مدیریت نوآوری
2322-5386
10
1
2021
05
22
الگوهای سیاستگذاری منطقهای علم، فناوری و نوآوری در سطح آموزش عالی؛ سناریوپردازی به روش نقشه شناختی
9
44
FA
رضا
نقی زاده
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور
rezanaghizadeh@yahoo.com
احمد
برومند کاخکی
0000-0002-0754-9157
پژوهشگر پژوهشکده چشمانداز و آیندهپژوهی
aborumandk70@yahoo.com
امیر هوشنگ
حیدری
هیات علمی
heidari@nrisp.ac.ir
ناصر
باقری مقدم
هیات علمی
nbagheri1382@yahoo.com
امیر
ناظمی
هیات علمی
nazemi@nrisp.ac.ir
نظر به روندهای جهانی آموزش عالی و ارتقای پاسخگویی اجتماعی و اقتصادی دانشگاهها به جامعه پیرامونی، پیادهسازی ساختار مدیریت منطقهای یکی از تصمیمهای کلان آموزش عالی کشور بوده است. این تصمیم نیازمند واکاوی بیشتری بر اساس رفتار بازیگران کلیدی آموزش عالی است که پیامدهای خواسته و ناخواسته آن در رویکرد آیندهپژوهی شناخته میگردد. در این تحقیق با استفاده از سناریوپردازی مبتنی بر نقشه شناختی فازی، رفتارهای وزارتخانه در پیادهسازی نظام حکمرانی منطقهای (بند اول سند آمایش آموزش عالی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی) بررسی شده و با کشف رابطه علّی میان ۱۳ پیشران، سه سناریو آمایش سلسلهمراتبی، آمایش ارگانیک و آمایش نظارتگرایانه (ترکیبی متعادل)، برای 5 تا 10 سال آینده محتمل تعیین شدند. در این تحقیق علاوه بر مطالعات کتابخانهای، از گروه متمرکز، پرسشنامه و مصاحبه عمیق نیز برای نمرهگذاری میزان اهمیت و همچنین اعتباردهی به نقشه شناختی فازی بهره گرفته شده است. محاسبات نرمافزار Mental Modeler نشان داد که الگوی موجود در سناریوی سوم مطلوبیت بیشتری برای پیادهسازی نظام حکمرانی منطقهای آموزش عالی را داراست.
آمایش آموزش عالی,حکمرانی منطقهای,آیندهپژوهی,نقشه شناختی فازی,سناریو
https://www.nowavari.ir/article_132272.html
https://www.nowavari.ir/article_132272_8ad86a8723b3edaafd00ba9a45d1bcb2.pdf
انجمن علمی مدیریت فناوری و نوآوری ایران با همکاری موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی
مدیریت نوآوری
2322-5386
10
1
2021
05
22
تاثیر حمایت های دولتی برعملکردنوآوری و مسئولیت اجتماعی مدیران
45
74
FA
نازنین
بشیری منش
استادیار حسابداری، گروه مدیریت،اقتصاد و حسابداری، دانشگاه پیام نور تهران، تهران،ایران
bashirimanesh@gmail.com
زینب
دهقانی
دانشجوی کارشناسی ارشد حسابداری، دانشگاه پیام نور،عسلویه، ایران
mahdieh22dehghani71@gmail.com
شرکتها در محیط رقابتی تجارت جهانی لازم است از شیوه های جدید نوآوری و ایفای نقش اجتماعی برای خلق ارزش و بهبود عملکرد مالی استفاده کنند. همچنین شرکتها تمایل دارند از حمایتهای دولتی برای کسب منابع مالی و تسهیلات ارزان قیمت، یارانه های تولیدی و معافیتهای مالیاتی بهره مند شوند. حمایت دولت می تواند بر عملکرد نوآوری و ایفای مسئولیت اجتماعی مدیران نقش داشته باشد. براین اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر حمایت های دولتی برعملکرد نوآوری و مسئولیت اجتماعی مدیران است. به این منظور، نمونه ای متشکل از132 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1392 تا 1397 بررسی شدند و فرضیههای پژوهش با استفاده از دادههای ترکیبی و بهکارگیری رگرسیون چندگانه و لاجیت در نرم افزارهای استتا و ایویوز آزمون شدند. یافته های حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش بیان می کنند، حمایتهای دولتی بر فعالیت های نوآورانه تاثیرمنفی و معناداری دارد. در شرکتهای دارای حمایت دولت دسترسی به منابع مالی، یارانه های تولیدی و بازار فروش محصولات بیشتر است و در نتیجه توجه مدیران این شرکتها به نوآوری فعالیت ها و فرایندها و مخصوصا بکارگیری تکنیک های نوین حسابداری مدیریت کمتر است. همچنین در شرکتهای دارای حمایت دولت نگرانی درباره ضعف عملکرد اجتماعی کمتر است و درنتیجه ارائه اطلاعات در این حوزه کاهش می یابد.
حمایتهای دولتی,عملکرد نوآوری,مسئولیت اجتماعی
https://www.nowavari.ir/article_132230.html
https://www.nowavari.ir/article_132230_b0bd2080b9aedad1cadda9c24b5b3ffb.pdf
انجمن علمی مدیریت فناوری و نوآوری ایران با همکاری موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی
مدیریت نوآوری
2322-5386
10
1
2021
05
22
تحلیل مدل کسب و کار هشت شرکت بخش زیست دارو در ایران
75
100
FA
مریم
گودرزی
دانشجوی دکتری مدیریت تکنولوژی،گروه مدیریت تکنولوژی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
mgoodarzi157@gmail.com
سید سروش
قاضی نوری
دانشیار گروه مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
ghazinoori@atu.ac.ir
رضا
رادفر
استاد گروه مدیریت تکنولوژی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
radfar@gmail.com
عباس
کبریایی زاده
استاد گروه مدیریت و اقتصاد دارو، دانشکده داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
kebriaee@sina.tums.ac.ir
مدل کسب و کار به عنوان فاکتور مهمی در مزیت رقابتی شرکت ها محسوب شده و شرکت ها با تغییر محیط کسب و کار در اثر تغییرات فناوری و ارتباطات نیاز به خلق مجدد مدل کسب و کار خود دارند. در این پژوهش کیفی که با هدف شناسایی اجزای مدل کسب و کار در شرکت های زیست دارویی ایران و براساس استراتژی چند موردی، در بازه زمانی سال 1397 تا 1398 انجام شده است، داده های پژوهش از طریق مصاحبه با 8 شرکت زیست دارویی فعال تولید کننده زیست داروها واقع در استان های تهران، البرز، گلستان و مشهد(نمونه آماری) از بین شرکت های زیست دارویی در ایران(جامعه آماری) و خبرگان جمع آوری و با استفاده از مقایسه الگوها تحلیل شده اند. پس از مرور ادبیات تحقیق و بررسی ابعاد و اجزای مختلف مدل کسب و کار در حوزه زیست داروها، با انجام مطالعه موردی، مدل کسب و کار شرکت های زیست دارویی ارایه گردید. نتایج این پژوهش نشان داد شرکت های موفق تر در حوزه زیست داروها در هر سه بخش خلق ارزش(در بعد ارزش پیشنهادی شامل ارزبری کمتر و سبد دارویی متنوع)، ارایه ارزش(در بعد منابع کلیدی شامل دارایی های ملموس و غیرملموس و فرایندهای کلیدی شامل کل فرایند تولید دارو) و کسب ارزش (در بعد ساختار درامدی شامل فروش فناوری) با شرکت های دیگر متفاوت هستند.
مدل کسب و کار,شرکت زیست دارویی,خلق ارزش,کسب ارزش,ارایه ارزش
https://www.nowavari.ir/article_132763.html
https://www.nowavari.ir/article_132763_e8f7e49bb15889c6c18467391718dd6a.pdf
انجمن علمی مدیریت فناوری و نوآوری ایران با همکاری موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی
مدیریت نوآوری
2322-5386
10
1
2021
05
22
چارچوب مفهومی تدوین راهبرد تجاریسازی نوآوری فناورانه بر اساس دیدگاه مبسوط به تجاریسازی در استارتآپهای فناورانه حوزه بالادستی صنعت نفت
101
132
FA
رضا
بندریان
0000-0002-5313-4876
گروه توسعه کسب و کار، دپارتمان مدیریت فناوری، پژوهشگاه صنعت نفت
bandarianr@ripi.ir
شهاب
اشراقی
0000-0001-9092-5311
دانش آموخته دانشگاه تهران
shahab@eshraqi.ir
مهدی
محمدی
گروه مدیریت فناوری دانشکده مدیریت دانشگاه تهران
memohammadi@ut.ac.ir
اصغر
عقلائی
برنامه ریزی
a.oghalaiee@gmail.com
با وجود تأکید ادبیات بر لزوم وجود استارتآپهای فناورانه در حوزه بالادستی صنعت نفت، این شرکتها نمیتوانند از منافع نوآوریهای فناورانه خود بهرهمند شوند و با چالش جدی در تجاریسازی این نوآوریها روبهرو هستند و عمدتاً توسط شرکتهای استقراریافته بزرگ که صاحب داراییهای مکمل هستند، تصاحب شده و منافع آنها استثمار میشود. <br />در چارچوبهای تجاریسازی موجود در ادبیات، الزامات و شرایط محیطی و محاطی این صنعت لحاظ نشده است. از این رو، در این تحقیق با بررسی هشت پروژه از چهار شرکت فعال در حوزه بالادستی صنعت نفت، ضمن شناخت گزینههای راهبردی تجاریسازی و عوامل مؤثر درون و برونسازمانی، چارچوب مفهومی تدوین راهبرد تجاریسازی نوآوری فناورانه در حوزه بالادستی صنعت نفت بررسی شد. <br />این تحقیق بر مبنای روش تحقیق مطالعه موردی بسطیافته انجام و از شیوه کدگذاری در تحلیل دادهها استفاده شد. در یافتههای تحقیق علاوه بر چارچوب مفهومی، فلوچارت تصمیمگیری به دست آمد که برای انتخاب گزینه راهبردی تجاریسازی توسط مدیران و صاحبان استارتآپها به کار میرود.
تجاریسازی,طرحریزی راهبرد تجاریسازی,نوآوری فناورانه,استارتآپ,حوزه بالادستی صنعت نفت
https://www.nowavari.ir/article_132229.html
https://www.nowavari.ir/article_132229_a4183591e560f6fdc2c8a6487b80a4c0.pdf
انجمن علمی مدیریت فناوری و نوآوری ایران با همکاری موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی
مدیریت نوآوری
2322-5386
10
1
2021
05
22
ارائه مدلی به منظور ساختاردهی به قابلیتهای میانداری شبکه نوآوری در صنعت خودروی برقی ایران
133
159
FA
محمدعلی
مسگری
دانشگاه علم و صنعت ایران
ali.mesi71@gmail.com
امیر
ذاکری
دانشگاه علم و صنعت ایران
zakery@iust.ac.ir
میرسامان
پیشوایی
0000-0001-6389-6308
دانشگاه علم و صنعت ایران
pishvaee@iust.ac.ir
فناوری خودروی برقی، یک تغییر الگوواره در تولید خودرو محسوب میشود و ظرفیت ایجاد تحول بزرگی در صنعت حمل و نقل را دارا میباشد و البته مستلزم سرمایهگذاری بسیار زیادی است. لذا راهی جز همکاریهای شبکهای برای توسعه این فناوری وجود ندارد. سوال اصلی این پژوهش دستیابی به الگوی مناسب ایفای نقش و توانمندیهای مورد نیاز برای میاندار شبکه نوآوری صنعت خودروی برقی ایران است.به همین منظور با استفاده از مدلهای موجود، قابلیتهای اجرای نقش مورد نیاز در نهاد میاندار شناسایی شده و با روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی با شرایط کشور تطبیق داده شده است. به منظور ساختاردهی قابلیتهای متنوعی که یک میاندار شبکه باید داشته باشد، از روش مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. با برگزاری 10 مصاحبه نیمه ساخت یافته با خبرگان مرتبط با موضوع تحقیق و مطالعه اسناد مرتبط، 12 قابلیت برای میاندار شبکه تعیین شد و روابط متقابل میان قابلیتها مورد تحلیل قرار گرفت. در نهایت مدلی از قابلیتهای میاندار شبکه نوآوری خودروی برقی در ایران ارائه شده است، که قابلیتهای دوازدهگانه را براساس اهمیت و تأثیرگذاری به 6 سطح طبقهبندی کرده است. زیر بناییترین قابلیتها شامل پردازش دانش و حفاظت دانش میباشد. علاوه بر این در قالب تحلیل نمودار قدرتِ نفوذ - وابستگی نیز به تبیین ارتباط قابلیتها پرداخته شده است.
همکاری,شبکه نوآوری,میاندار (ارکستر),خودروی برقی,مدل سازی ساختاری تفسیری
https://www.nowavari.ir/article_132228.html
https://www.nowavari.ir/article_132228_4682f4afaeb2d2f47056de14124e9742.pdf
انجمن علمی مدیریت فناوری و نوآوری ایران با همکاری موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی
مدیریت نوآوری
2322-5386
10
1
2021
05
22
واکاوی و کشف الگوهای همکاری بانکهای ایران با فینتکها
161
188
FA
رضا
پاینده
دانشجوی دکتری مدیریت نوآوری دانشگاه تهران
reza.payandeh87@gmail.com
منوچهر
منطقی
0000-0003-1839-0994
استاد تمام دانشگاه صنعتی مالک اشتر
manteghi@guest.ut.ac.ir
میثم
شهبازی
دانشگاه تهران/دانشکده پردیس فارابی
meisamshahbazi@ut.ac.ir
همکاری بانک و فینتک به یکی از موضوعات مهم در مطالعات کسبوکارهای فناوری مالی و تحول در سیستم بانکداری تبدیل شده است، بااینحال تاکنون پژوهش دقیقی پیرامون وضعیت و الگوی همکاری بانکهای ایران با فینتکها انجام نشده است. هدف این پژوهش کشف الگوهای همکاری بانکها با فینتکها از منظر بانکهاست و بر این اساس سؤال اصلی پژوهش بدین شرح است: چه الگوهای همکاری میان بانکهای ایران و فینتکها وجود دارد؟ در این پژوهش تلاش گردید تا ضمن توزیع پرسشنامه در میان 144 نفر از مدیران ارشد بانکی و تولید دادههای موردنیاز، وضعیت همکاری 16 بانک ایرانی با فینتکها در چهار بخش همکاری، نوآوری، بانک و فینتک مطابق با چارچوب مفهومی مدنظر موردبررسی قرار گیرد. به منظور تحلیل دادههای به دست آمده، از الگوریتمهای خوشهبندی که یکی از کاربردیترین روشهای دادهکاوی است استفاده گردید. نتایج حاصل نشان میدهد: اول اینکه الگوی همکاری بانکهای موردمطالعه در پنج خوشه بهینه تقسیمبندی میشود: الگوی سرآمدانه، الگوی تحولطلبانه، الگوی شتابانه، الگوی زیرکانه و الگوی سرمایهگذارانه. دوم اینکه به دلایل گوناگونی از جمله عدم توسعه گونههای مختلف فینتک و مدلهای کسبوکار مربوط به آن، اکثر بانکهای موردمطالعه در یک خوشه قرار میگیرند و رفتار نسبتاً مشابهی دارند. سوم اینکه نتایج خوشهبندی نشان میدهد عامل دولتی و خصوصی بودن بانکها نمیتواند بهعنوان عامل متمایزکننده در رابطه بین بانک و فینتک مطرح شود.
همکاری,نوآوری,بانک,فینتک,خوشهبندی
https://www.nowavari.ir/article_132274.html
https://www.nowavari.ir/article_132274_c5b8c95de70f17ec5d64eb1f7018b473.pdf