2024-03-29T09:18:48Z
https://www.nowavari.ir/?_action=export&rf=summon&issue=2452
Innovation Management Journal
2322-5386
2322-5386
1393
3
2
تحلیل خردمایه های سیاستی اقتصاد متعارف در حوزة سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری مبتنی بر روش زمینه محور
سید سپهر
قاضی نوری
میثم
نریمانی
زهرا افشاری
افشاری
علی رضا
حسن زاده
خردمایههای سیاستگذاری، واسطة میان مبانی نظری و دلالتهای سیاستی هستند که از یکسو ریشه در مفهومهای انتزاعی نظری دارند و از سوی دیگر، دلالتهای عملی چندی را در حوزة سیاستگذاری ارائه میدهند. رویکرد اقتصاد متعارف که با عنوان اقتصاد بازار آزاد و یا اقتصاد نئوکلاسیک هم از آن یاد میشود، اگر چه با ادعای اثباتی بودن، خود را از عرصة تجویز کنار میکشد، اما بهصورت صریح و ضمنی به خردمایههای سیاستی چندی منجر میشود که دلالتهای سیاستی ویژهای مبتنی بر آنها قابل ارائه است. بهدلیل اهمیت بیان شفاف این خردمایهها در حوزة سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری و تصریح صرفاً ضمنی این مفهومها در حوزة اقتصاد متعارف، استخراج صریح آنها به ویژه با توجه به نقش اقتصاد متعارف در تصمیمهای سیاستی علم، فناوری و نوآوری جامعة ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. بر همین اساس، در این پژوهش، استخراج خردمایههای اقتصاد متعارف در حوزة سیاستگذاری علم و فناوری مبتنی بر پژوهشهای معتبر و مرتبط مورد بررسی قرار گرفته است. با استفاده از روش تحلیل زمینهمحور1 و راهبرد دادهبنیاد، خردمایههای محوری سیاستگذاری در حوزة علم، فناوری و نوآوری از منظر رویکرد اقتصاد متعارف مورد واکاوی قرار گرفته است. همانگونه که نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد در کنار مفهوم بازار به عنوان زمینة محوری، خردمایهها و روندهای خاصی از این پژوهش بهدست آمده است. انباشت سرمایة فکری و انسانی، درونیسازی هزینة فعالیتهای دانشی، توسعة فناوریهای با کاربرد عمومی و بهبود فضای کسبوکار نیز از مهمترین خردمایههای سیاستی اقتصاد متعارف هستند.
Conventional Economics
Competitive market
Policy Rationale
Thematic Analysis
2014
09
01
1
22
https://www.nowavari.ir/article_14716_01d40927431e6fffae189ef825407cc6.pdf
Innovation Management Journal
2322-5386
2322-5386
1393
3
2
ارائه مدلی برای بازشدن نظام نوآوری بخش دفاعی ایران
عباس
منتظری
حسین
خنیفر
مهدی
الیاسی
مهدی
محمدی
سیر تکاملی ادبیات مدیریت نوآوری و نظامهای نوآوری بخشی، نشاندهندة تغییر پارادایم حاکم بر فضای نوآوری از نوآوری بسته به نوآوری باز است. فضای حاکم بر نظامهای نوآوری بخش دفاعی نیز ضرورت در پیش گرفتن رویکرد باز در تولید، توسعه و انتشار نوآوریهای دفاعی را نشان میدهد. اگرچه در مورد بازشدن فضای نوآوری در سطح بنگاه مطالعات زیادی انجام شده است، اما در مورد بازشدن نظام نوآوری بخشی و ملی و به طور مشخص نظام نوآوری بخش دفاعی، مدل شناختهشدهای وجود ندارد. در این تحقیق برای نخستین بار، مدلی برای بازشدن نظام نوآوری در سطح بخش دفاعی کشور پیشنهاد شده است. پس از مرور ادبیات و مصاحبههای اکتشافی با خبرگان موضوع، ابعاد و مؤلفههای مدل پیشنهادی استخراج و بر مبنای آن پرسشنامة اولیه با مقیاس لیکرت 7 تایی طراحی و پایایی روایی آن سنجیده شد. سپس پرسشنامة اصلی بین خبرگان نوآوری دفاعی توزیع شد و ابعاد و مؤلفههای مدل پیشنهادی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و مناسب بودن مدل پیشنهادی نیز با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری در نرم افزار لیزرل تأیید شد. نتایج نشان میدهند که برای بازشدن نظام نوآوری بخش دفاعی باید به ترتیب اولویت، رفتار بازیگران اصلی نوآوری دفاعی باز شود؛ سیاستگذاری نوآوری با رویکرد بازتری انجام شود؛ نهادهای میانجی دفاعی فعال شده و در نهایت فرآیندهای ارتباطی بین بازیگران مختلف نظام نوآوری بخش دفاعی و غیر دفاعی باز شوند.
innovation management
Sectoral Innovation System
Open Innovation
Innovation System Actors
Structural Equation Modeling (SEM)
2014
09
01
23
48
https://www.nowavari.ir/article_14717_3643d1f65e6f353485feec573d9feb92.pdf
Innovation Management Journal
2322-5386
2322-5386
1393
3
2
توسعه محصولات نوآورانه: اثر بازارگرایی درونی و نقش میانجی هوش سازمانی
عبدالمجید
مصلح
احمد
اله یاری بوزنجانی
نوآوری، به عنوان پایدارترین پدیده در محیط پویای امروزی، تنها راهکاری است که ادامه حیات شرکتها را در آن باید جستجو نمود. این امر به ویژه از جهت نقشی که در تشکیل فلسفة وجودی شرکتهای دانشبنیان ایفا مینماید، اهمیت بسیار بالایی در ادامه فعالیت و کسب مزیت رقابتی برای این گونه شرکتها دارد. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگویی برای توسعة محصولات نوآورانه در مؤسسههای دانشبنیان انجام شد. برای این منظور، تعداد 39 شرکت فناور مستقر در پارک علم و فناوری فارس مورد مطالعه قرار گرفت و دادههای مورد نظر از طریق توزیع پرسشنامه میان کارکنان آنها جمعآوری گردید. همچنین، برای تجزیه و تحلیل دادهها و بررسی فرضیهها نیز از روش مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان میدهد که وجود رویکرد بازار محور به محیط درونی سازمان، تأثیر مثبت و معنیداری بر افزایش هوش سازمانی و توسعة محصولات نوآورانه دارد. علاوه بر این، بعد ارتباطات درونی مناسب بیشترین تأثیر را بر افزایش هوش سازمانی دارد. پس از آن نیز توسعة کارکنان و نظام پاداشدهی مناسب در رتبههای بعدی اهمیت قرار دارند. همچنین، نتایج نشان میدهد توسعة کارکنان نیز بر ارائة محصولات نوآورانه تأثیر مستقیم و معنیداری دارد؛ در حالی که نظام پاداشدهی و ارتباطات درونی فاقد چنین تأثیری هستند.
Internal Marketing
Organizational Intelligence
Products Innovation
internal communications
employees' development
Reward System
2014
09
01
49
72
https://www.nowavari.ir/article_14718_56ea0ca88113e41652f60491bf7ddec4.pdf
Innovation Management Journal
2322-5386
2322-5386
1393
3
2
ارزیابی تأثیر آینده نگاری برسیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری
لیلا
نامداریان
علیرضا
حسن زاده
مهدی
مجید پور
تغییر جهت فعالیتهای آیندهنگاری از سیاست تحقیقوتوسعه به سمت بستر گستردهتر سیاست اجتماعی، سبب ظهور شکافی در ادبیات، در زمینة ارتباط میان آیندهنگاری و سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری شده است. اغلب پژوهشهای موجود، بر سازماندهی و پیادهسازی آیندهنگاری و تبدیل دستاوردهای حاصل از این فعالیتها به سیاست متمرکز میشوند. با وجود تلاش برخی از پژوهشها، هنوز شکل دادن به آیندهنگاری به عنوان یک ابزار سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری در قالب چارچوب نظری، یک کمبود در ادبیات موضوع به شمار میآید. از اینرو، هدف این مقاله ارائة یک چارچوب برای ارزیابی اثرات آیندهنگاری بر سیاستگذاری، با تأکید بر نقش آن به عنوان ابزار هوشمندی سیاستی است. در این راستا از روششناسی ترکیبی با رویکرد طراحی اکتشافی ترتیبی استفاده شد. در بخش کیفی، چارچوب مفهومی پژوهش، با بهرهگیری از مفهوم آیندهنگاری انطباقی و روش تحلیل تطبیقی پایدار تعیین گردید و سپس، به منظور اعتبارسنجی آن، در بخش کمّی از آزمون دوجملهای استفاده شد. ابزار گردآوری دادههای کمّی، پرسشنامه بود که توسط 15 نفر از خبرگان حوزة آیندهنگاری و سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری در دانشگاهها و مراکز پژوهشی کشور تکمیل گردید. تمامی فرضیههای پژوهش و اعتبار چارچوب پیشنهادی پژوهش مورد تایید قرار گرفت.
Policy-related Functions of Foresight
Impacts of Foresight
Adaptive Foresight
Constant Comparative Method
Policy intelligence
2014
09
01
703
102
https://www.nowavari.ir/article_14719_79648e8188342765d0b466e115f5d0e0.pdf
Innovation Management Journal
2322-5386
2322-5386
1393
3
2
ارائه چارچوبی از ابزارهای سیاستی علم و فناوری، با استفاده از رویکرد فراترکیب
ناصر
نوروزی
شعبان
الهی
علیرضا
حسن زاده
حجت الله
حاجی حسینی
تحقق آرمانها و هدفهای بلند مدت مورد نظر سیاستگذاران، نیازمند استفاده از ابزارهای سیاستی مناسب است. با مطالعة مبانی نظری ابزارهای سیاستگذاری مشخص است که دستهبندی هر پژوهشگر از ابزارهای سیاستی علم و فناوری وابسته به محیط سیاستگذاری و هدفهای خاص او در تبیین سیاست است. در ایران نیز، چارچوب منتخب مورد تأیید سیاستگذاران وجود ندارد. از اثرات عدم وجود این چارچوب منتخب، میتوان به عدم توازن در سیاستهای علم و فناوری اشاره کرد. در این پژوهش با بررسی بیش از 67 کتاب و مقالة معتبر در مبانی نظری موضوع، دستهبندیهای ابزارهای سیاستی علم و فناوری شناسایی شدند و با استفاده از روش کیفی فراترکیب، چارچوب منتخبی از ابزارهای سیاستی ارائه گردید. اعتبارسنجی این چارچوب منتخب، با مصاحبههای هدفمند از خبرگان سیاستگذاری در حوزة علم و فناوری و انجام پنج مطالعة موردی از اسناد سیاستی، تأیید گردید. چارچوب یادشده دارای سه بعدِ ابزارهای تحریک طرف عرضه، تحریک طرف تقاضا و ابزارهای زیرساخت مبادله است. از دستاوردهای مطالعههای موردی میتوان به عدم توازن میان سیاستهای طرف عرضه و تقاضا در سیاستهای کلان ملّی اشاره کرد.
Policy Instruments
Meta-Synthesis
supply side and demand side policies
2014
09
01
103
124
https://www.nowavari.ir/article_14720_28ca89774ede7b13f5acecaf3eab64ad.pdf
Innovation Management Journal
2322-5386
2322-5386
1393
3
2
تجربه آها! کارآفرینانه: رویکرد ترکیبی علومِ شناختی، جامعه شناسی و روانشناسی به کارآفرینی
سعید
رضایی
آرمین
خالقی
فاطمه
عیوضی
نظریه ساختیابی آنتونی گیدنز با رویکردی نو نسبت به ارتباط میان عامل و ساختار، تحولی در حوزة جامعهشناسی ایجاد نمود. ساراسون و همکاران (2006 ,Sarason,Dean,Dillard) با بهکارگیری این نظریه در حوزة کارآفرینی، ساماندهی نوینی از رابطه میان کارآفرین و فرصت معرفی نمودند که در آن، کارآفرین و زمینه فرصت در یک موقعیت همساختیابی با یکدیگر قرار میگیرند. با وجود این، در نظریة آنها و نقدهای مرتبط با آن، بر ضرورت تبیین ماهیت این ساختیابی و فرآیند آن تأکید شده است. این مقاله در پی آن است که با بهکارگیری پارادایم پژوهشی-انتقادی در ترکیب رویکرد علومِ شناختی با جامعهشناسی و روانشناسی، درکی از ماهیت و فرآیندِ ساختیابیِ میان کارآفرین و فرصت ارائه دهد. آها! کارآفرینانه بیان میکند که کارآفرین با درک نمودها در دنیای بیرون، بازنمودهای ذهنی را ایجاد مینماید و سپس بهوسیلة همگشت بازنمودهای ذهنی، پیشنمودِ (ایده) واقعیتِ اجتماعیِ مطلوب را خلق و برای بیرونیسازی آن، تلاش میکند. به بیان دیگر بهواسطة مقولة بازنمود اجتماعی است که کارآفرین از فرصت تاثیر میگیرد و با پیادهسازی ایدهاش، بر آن تاثیر میگذارد. در واقع آها! کارآفرینانه به دنبال آن است که علاوه بر توسعة نظری، پژوهشهای تجربی، شیوة آموزش و سیاستگذاری در حوزة کارآفرینی را نیز متحول کند.
Entrepreneurial AHA! Social Representation
Entrepreneurial Process
Structuration
critical paradigm, social feedback
Mental Feedback
2014
09
01
125
144
https://www.nowavari.ir/article_14721_83b6551fc06eb2f2098c0c431febd100.pdf